برلب جوی نشین و گذر عمر ببین
زندگانی انسان مانند آبی پرشتاب که در جوی روان است، بسیار زود میگذرد.
ادب از که آموختی، از بی ادبان!
انسان اگر خرد خود را بکار گیرد حتی از رفتار بی ادبان می تواند ادب را بیاموزد
از محبت خارها گل می شود
با مهر و محبت می توان دیگران را نرم کرد
خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج
کاری که بخوبی آغاز نگردد پایان خوبی نخواهد داشت
بار کج به منزل نمی رسد
هشداری است در مورد اینکه کار نادرست توفیقی بدنبال ندارد
گهی پشت به زین و گهی زین به پشت
همیشه نمی توان سواره رفت بالاخره جهان پستي و بلندي دارد
در دیزی باز است حیای گربه کجاست
به آنهایی که کار ناشایست را ترک نمی کنند ،گفته می شود
تیری که در رفت به دست نیاید
عمر رفته و گذشته را نمی توان دوباره بدست آورد